مبارزه ، اصطکاک ، فیبوناچی: ابزار به "Lateralus" نگاه می کند

ساخت وبلاگ

tool 2002 GETTY, Etienne DE MALGLAIVE/Gamma-Rapho via Getty Images

این موسیقی دانان به جای اینکه یک استراحت طولانی را پس از تور برای ænima در سال 1996 به سمت استودیو برگردانند ، به سرعت در اعصاب یکدیگر قرار گرفتند. در همان زمان آنها درگیر نبردهای حقوقی با برچسب و مدیر سابق خود شدند. استرس بیش از حد بود و پس از ماههای ناهماهنگی ، مینارد جیمز کینان برای ثبت نام با پروژه جدید خود ، یک دایره عالی ، ترک کرد. وی سرانجام بازگشت و آوازهای Leatalus را نوشت ، که برخی از آنها تلاطم را مانند این کلمات از "Scimism" مستند کردند: "بدون تقصیر ، هیچ کس مقصر نیست/این بدان معنی نیست که من نمی خواهم/انگشت را نشان دهم ، سرزنشدیگری/تماشای معبد را سرنگون کنید. "در سال 2001 منتشر شد ، Lateralus احتمالاً باید خراب قطار باشد ، اما به نوعی اینگونه نبود. تنش های داخلی نه تنها نتوانست به شیمی موسیقی آسیب برساند بلکه در واقع به نظر می رسید که آهنگ ها را تقویت می کند. Lateralus تحریک آمیز ، مترقی و خیالی ، یک پالت در حال حرکت از رنگ ها و احساسات است که با گیتارهای لامپ گدازه ، ریتم های گیج کننده ، ضربان قبیله ای عجیب و غریب و یک حس همیشه ترسناک که موسیقی را حتی در غیاب آشکارا فلزی نگه می دارد ، تزریق می کند. سازه های. و در حالی که بخش اعظم رکورد اینچوت و تریپی است ، آهنگ هایی مانند "Schism" ، "Parabola" و "Ticks & Leeches" دارای ریف های گوشتی هستند که ثابت می کند وقتی آنها می خواهند ، ابزار هنوز هم می تواند به سختی مثل همیشه سنگ بزند.

مینارد جیمز کینان سایر بچه ها در حال فرار بودند و سعی می کردند واقعاً وقت خود را بگذرانند و برای من بسیار ناامید کننده بود. من می فهمم که فرایندی که آنها باید طی کنند شامل می شود هر راه ممکن و پایین رفتن از آن برای دیدن اینکه آیا به جایی می رسند ، و بازگشتند و سپس در خیابان دیگری شروع می کنند. اما این یک روند بسیار خسته کننده و طولانی است که واقعاً خود را برای گفتن یک داستان قرض نمی دهد. من به نوعی پایه و اساس در آنجا نیاز دارم ، زیرا اگر بنیاد در حال تغییر باشد ، داستان تغییر می کند. فهمیدم که اگر مجبور شدم یک روند کامل دو یا سه ساله را برای تلاش برای نوشتن مانند آن طی کنم ، قصد داشتم از ذهنم بیرون بروم. من نیاز داشتم که چیزهایی را روی کاغذ بگیرم و آنها را بیان کنم و آنها را زودتر از آن نوار کنم. بنابراین این زمانی است که من رفتم و با هم اتاقی خود ، بیلی هاردل ، برای انجام یک دایره کامل کار کردم. من تصور نمی کردم که به اندازه بزرگ منفجر شود. من فکر کردم که ما فقط می خواهیم در اطراف شهر آشفتگی کنیم ، برخی از کلوپ های باشگاه را انجام دهیم و با آن سرگرم شویم. و سپس درست در زیر پاهای ما ، فقط نوعی خاموش شد. من واقعاً لگد زدم و فریاد کشیدم. من با آن با اراده رفتم.

آدام جونز ارتباطات در آن زمان خیلی بد بود. من یکی از آن دسته از بچه هایی هستم که می رود ، "چه اتفاقی می افتد؟"و "چرا ناراحت هستید؟"و افراد دیگر می روند ، "من ناراحت نیستم."اما آنها واقعاً هستند. ما در آن ارتفاع قرار داشتیم که در یک گروه موفق قرار گرفتیم و با این وجود تقریباً به دلیل آن همه چیز از هم جدا شدیم و مردم در حال برقراری ارتباط نیستند و احساسات دیگران آسیب می بینند. بزرگترین مشکلی که من داشتم این بود که هرگز نمی دانستم واقعاً چه می گذرد. و سپس مینارد رفت و در حالی که مینارد با یک دایره کامل برنامه ریزی می کرد ، ما نیز برنامه ریزی می کردیم. و من در آنجا نشسته بودم و فکر می کردم ، خوب ، خوب ، کی با این کار انجام می شود تا بتوانیم کار خود را انجام دهیم؟

جاستین صدراعظم من قطعاً احساس کردم که این گروه در آن مقطع در معرض خطر قرار دارد ، اما من اغلب این احساس را داشتم. و روشی که همیشه از آن عبور می کنیم این است که آن را تحت فشار قرار ندهید و انتظار نداشته باشیم که ناگهان چیزها خوب باشند. ما به آنها اجازه می دهیم خودشان را بازی کنند و در نهایت با مشکلات مقابله کنند و ببینیم که آیا می توانیم بیشتر شویم. و گاهی اوقات این یک دسته از زمان را می طلبد. و این باعث می شود تا ماه ها تنها یکدیگر را ترک کنند و بعد دوباره برگردند. جنگ با یکدیگر طول می کشد. این هرگز کاملاً به Fistfights نرسیده است ، اما واقعاً بسیار انفجاری بوده است. اما هر بار که این اتفاق می افتد ، ما خیلی بیشتر به دست آورده ایم و واقعاً اینگونه است که ما موفق به ادامه کار شدیم. اگر سعی می کنید آن چیزها را نادیده بگیرید ، اصلاً امیدی به ادامه کار نیست.

Keenan بعد از اینکه من با یک دایره کامل به پایان رسیدم ، بازگشت به اردوگاه ابزار باعث تنش زیادی شد."کجا بودی؟ شما دوباره با معشوقه خود خاموش هستید" - این نوع چیزها. ما از آن زمان پیمایش کرده ایم ، اما مطمئناً در ابتدا همیشه یک نقطه دردناک بود و باعث شد که وارد Lateralus کمی کار شود. اما این واقعاً اصطکاک است ، که ترکیب نیروهایی است که هنر خوبی را ایجاد می کند. با گفتن این نکته ، اگر انتقادی از ما وجود داشته باشد ، این است که ما تمایل داریم که از آن شخصیت خارج شویم و برویم ، "اوه ، بله ، این همه سرگرم کننده است. قرار است هنر باشد. قرار است یک نسخه آزاد باشد. قرار نیست به ما زخم بدهد. "

صدراعظم برای من ، آهنگ "Lateralus" نقطه عطف بود. من یک نوار نه ، یک نوار هشت و یک نوار هفت نوشتم و در ابتدا آهنگ "987" نامیدیم. من آن را به عنوان چیزی دیدم که کوتاه تر و کوتاه تر می شود و مانند یک مارپیچ ، به خودی خود به نوعی در خود می شود. و مینارد هیچ ایده ای نداشت که وقتی او برای ردیابی آوازها می رفت ، چه فکر می کردم. اما به عنوان تاشو و تغییر آهنگ ، او در مورد ایده مارپیچ می خواند و اینکه چگونه شما اساساً سعی در دستیابی به چیزی دارید که هرگز به دست نیامده و باید به چیزی که نمی فهمید برسید. فکر کردم این یک همزمانی باورنکردنی است. سپس یکی از دوستان گفت: "جاستین ، آیا می دانید که 987 شانزدهمین دنباله فیبوناچی است؟ این معادله ریاضی برای یک مارپیچ است."من معنوی ترین فرد نیستم ، اما تمام این موارد تقریباً مانند پاداش تمام تلاش ما بود ، و احساس می کردم که ما را به مسیر خود بازگرداند.

Keenan برای اشعار مربوط به Laterlus ، من می خواستم به همان نوع چیزهایی مانند ænima بپردازم. من می خواستم آن حس آزادی را کشف کنم ، نوعی ترکیب آرکیپت ها با جایی که در آن نقطه در زندگی خود بودیم. در آلبوم قبلی ، ما آن تحول را پشت سر گذاشته بودیم ، آنچه برخی از آنها به عنوان "بازگشت زحل" یاد می کنند - 28 یا 29 سال شما ، هنگامی که به شما فرصت داده می شود از هر آنچه که قبل از آن بود ، تغییر دهید و اجازه دهید نور را بگذارددانش و تجربه بار شما را روشن می کند ، به اصطلاح ، و از الگوهای قدیمی رها می شود و زندگی جدیدی را در آغوش می گیرد. این نوعی داستان یونس و شکم نهنگ است. شما در آن مرحله به نوعی سینک یا شنا می کنید. و بسیاری از مردم آن را نمی سازند. هندریکس ، جانیس جوپلین و کورت کوبین کاملاً از بازگشت کیوان خود خارج نشده اند. برای من ، شروع به شناخت این الگوهای ، شروع به ساخت آهنگ هایی که این روند را مزمن می کردند بسیار مهم بود ، به این امید که هدیه من به اشتراک گذاشتن آن مسیر باشد و امیدوارم که بتوانم به کسی کمک کنم تا از آن نقطه گذشته باشد. و اولین قدم در آن فقط آگاهی از آن است.

دنی کری برای دیدن این که رکورد پذیرفته می شود و به شماره 1 در نمودارها می رود ، بسیار تسکین یافته بود. به یاد می آورم که حتی وقتی آن را به پایان رسانده بودیم ، مثل این بودیم ، "خدایا ، این واقعاً دیوانه کننده است. این ترانه ها حتی طولانی تر از آهنگ های موجود در æما هستند و برخی از آنها سفیدتر و روانگردان تر هستند."ما فکر کردیم ، اوه مرد ، آیا مردم حتی می خواهند این را بشنوند؟در آن مرحله ، پنج سال از اونایما گذشته بود و احساس می شد که طول توجه مردم حتی کوتاه تر شده است. همه این گهواره های دی جی در جریان بودند و هیچ کس حتی در بسیاری از باشگاه ها به گروههای زنده گوش نمی داد. من به یاد می آورم که نه اینچ ناخن های شکننده را که فکر می کردم نبوغ خالص است ، بیرون کشید و به سختی نسخه ای را فروخت. ما مثل این بودیم ، "خدای ، آیا می خواهیم از بین برویم؟"

سیگنال های تجاری...
ما را در سایت سیگنال های تجاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن رضایی بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1402 ساعت: 18:15